بررسي تفصيلي اصول روش شناختي تحقيق در شخصيت و مباني نظري و جلوه هاي عملي مولاعلي(ع) کار ساده اي نيست. در اين يادداشت کوتاه درصدد آنيم که به سوي افق هاي ناپيداي کرانه اين موضوع دريچه هايي بگشاييم و به زبان اشاره و از باب نمونه به خطوط اصلي و زمينه هاي ممکن آن پرتوي بيفکنيم. اين بحث در سه محور قابل طرح و بررسي است: مباحث مقدماتي، معرفت رخداد شناسانه و معرفت سبک شناسانه (جوهر شناسانه.)
1- مباحث مقدماتي
براي شناخت علي(ع) نخست بايد مباحثي به عنوان پيش نياز و بيروني از باب مقدمه مورد بحث قرار گيرند.
براي مثال “مقايسه زمان علي(ع) با شرايط زماني پيامبراکرم(ص)“ بسيار مفيد و ضروري است تا معلوم شود که چرا علي(ع) به حسب ظاهر به هدف نهايي نمي رسد، اما پيامبر اکرم(ص) به آرمان هاي خود دست مي يابد. اين نتايج ناشي از شخصيت پيامبر(ص) و علي(ع) نيست، بلکه به شرايط اجتماعي و بافت فرهنگي و سياسي جامعه باز مي گردد. پيامبر(ص) در شرايطي مي زيست که دشمنان او بي نقاب و يک چهره بودند، اما دشمنان علي(ع) بسيار پيچيده و تو در تو عمل مي کردند تا آنجا که عناصر انقلابي و متدين را نيز به سوي خود مي کشاندند. در جنگ جمل عده زيادي جنگ را جنگ با همسر رسول خدا و اصحاب او مي دانستند و خود را کنار مي کشيدند. چنانکه خوارج نهروان غالبا از عابدان و قاريان قرآن بودند و باند معاويه و شخص وي نيز در عوام فريبي و دين فروشي رحم نمي آوردند.
اگر اين دو شرايط اجتماعي با زمان حيات امام خميني(ره) و شرايط زماني سال هاي اخير انقلاب اسلامي مقايسه شود، تشابه ها بسيار روشن تر جلوه مي کند. زمان اول پيروزي انقلاب اسلامي مانند زمان پيامبراکرم(ص)، دشمنان بي نقاب وغالبا يک چهره اند اما در شرايط زماني بعد از 1374 انقلاب زدايي بسيار پيچيده و تو در تو مي شود و در لباس فرهنگ، عرفان، نوانديشي ديني و ... به صحنه مي آيد و حتي اهل دين و انقلاب باوران و امام باوران را به شک و ترديد مي افکند.
مقدمه ديگر “فلسفه مشکلات و بحران هاي زمان امام علي(ع)“ است؛ يعني، چرا خداوند توانا دشمنان علي(ع) را قلع و قمع نمي کند بلکه بزرگترين حوادث و پيچيده ترين و جانکاه ترين مشکلات نصيب آن حضرت مي شود؟
علي(ع) در يکي از کلمات قصار پاسخ اين پرسش را داده است و آن اينکه “في تقلب الاحوال علم جواهر الرجال”؛ گوهر شخصيت انسان هاي بزرگ در کوران بحران ها و حوادث شناخته مي شود. بنابراين، اگر حوادث و رخدادهاي بزرگ در زمان مولاعلي اتفاق نمي افتاد، ما آن بزرگ را به اين حد نمي شناختيم. نهج البلاغه آن حضرت و تمامي ماجراهاي تاريخي او محصول همان بحران ها و مشکلات تو در تو است و گرنه شخصيت او جلوه گري نداشت و بشريت از اين گنجينه بي نظير محروم مي ماند.
2- معرفت رخدادشناسانه
معرفت رخدادشناسانه، شناخت حوادث زندگي و رويدادهايي است که در طول حيات مولابه وقوع پيوسته است. نويسنده بزرگ مصري عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب چند جلدي “ امام علي بن ابي طالب(ع)“ خود با همين شيوه به شرح و تفسير زندگي آن حضرت همت گماشته است. اين شيوه که بر مبناي روش تاريخ نقلي صورت مي پذيرد براي مولاشناسي ضروري است: زيرا که نمي توان بدون شناخت جزئيات و چگونگي زندگي حضرت به تحليل و تبيين اسرار و رازهاي گوهرين آن پرداخت. مگر نه شناخت باطن امور از شناخت نمودها و ظواهر آن مي گذرد.
پس، پيش از همه و بعد از مباحث مقدماتي بايد يک گزارش مستند و گويايي از زندگي حضرت در دوران کودکي تا نوجواني و از دوران نوجواني تا رحلت پيامبر اکرم(ص) و از رحلت پيامبر(ص) تا شهادت او در محراب مسجد کوفه به عمل آيد تا مواد اوليه و خام تفسير و تحليل به دست آيد.
3- شناخت سبک شناسانه
سبک شناسي يا روش شناسي را سبک شناسان ادبي، صداي انديشه تعريف کرده اند، سبک شناسي حافظ يا مثنوي مولوي عبارت از شناخت اصول و قواعدي است که با شناخت آن اصول، صداي انديشه و تفکر حافظ و مولوي را مي توان شنيد و با آن اصول و معيارها، آثار آنان را تشخيص داد. سبک شناسي زندگي يک شخص نيز عبارت از معرفت به اصول روش شناختي است که مي توان به واسطه آن به چگونگي جوهره و روح زندگي وي پي برد.
در سبک شناسي زندگي علي(ع) مي خواهيم به ريشه ها و اصول حاکم بر رفتار و گفتار او پي ببريم، قلمروهاي معرفت گوهرشناسانه يا سبک شناسانه دو عرصه است: سبک شناسي عام و سبک شناسي خاص.
در سبک شناسي عام مي خواهيم به اصول حاکم بر تمامي يا غالب عرصه ها و جوانب زندگي علي(ع) دست يابيم، اما در سبک شناسي خاص در پي شناخت اصول و قواعدي هستيم که برجنبه خاصي از جلوه هاي شخصيتي مولاحاکم است چون: سبک شناسي ادبي نهج البلاغه و گفتار و نوشتارهاي حضرت، سبک شناسي رهبري و مديريت او، سبک شناسي عرفاني، سبک شناسي اخلاقي، سبک شناسي تربيتي، سبک شناسي نظامي حضرت و يا سبک شناسي قضائي او.
شناخت اصول سبک شناختي عام زندگي حضرت بر سبک شناسي خاص ابعاد زندگي او مقدم است.
زيرا که ما را با اسکلت بندي اصلي شخصيت و جلوه هاي گفتاري و رفتاري مولاآشنا مي کند. هشت نمونه از آن اصول عام به قرار زير است:
1- حقيقت مداري؛ علي(ع) چپ مدار يا راست مدار نيست بلکه راست و چپ را وادي گمراهي مي داند. او معياري جز حق و حقيقت که در قرآن و سنت نبوي تجلي يافته است به رسميت نمي شناسد. همان گونه که قدرت مداري سياسي، مصلحت مداري سياسي و خودمحوري حزبي و جناحي در فرهنگ علي(ع) جايي ندارد.
2- اصل گفتگو و مدار با مخالفان
براي رفع بحران و فتنه و قاطعيت بي نظير در شرايط ناکارآمدي منطق و خرد؛ او در جنگ جمل، نهروان و صفين بسيار کوشيد تا سوء تفاهم مخالفان يا غرض ورزي آنان با مذاکره منطقي و خردمندانه حل شود، ولي دشمنان او جز زبان جنگ و خشونت زبان ديگري را بر نگزيدند.
3- اصل عدالت اجتماعي و نفي تبعيض اقتصادي، فرهنگي، سياسي و قضائي
4- اصل حفظ وحدت ملي براي حفظ حقيقت
حضرت علي(ع) آنجا که حفظ اسلام و مباني فرهنگ و تمدن مسلمين را در خطر مي بيند مشي وحدت ملي را بر مي گزيند هرچند به قيمت 25 سال تحمل خار در چشم و استخوان در گلو باشد.
5- اصل مردمسالاري ديني و عدم تحميل انديشه به آنان در عين پافشاري بر حق مداري مولي الموحدين حضرت اميرمومنان علي(ع) بر همين مبنا حکميت در جنگ صفين را پذيرفت و در شوراي شش نفره که به انتخاب عثمان انجاميد شرکت فرمود.
6- اصل فتوت و جوانمردي و عدم بهره جويي از فريب و نيرنگ در سياست؛ در جنگ صفين که سپاه معاويه آب را به روي سپاه حضرت بست او مقابله به مثل نکرد و در بستر شهادت نگران گرسنگي يا تشنگي قاتل خود بود.
مي زند پس لب او کاسه شير
مي کند چشم اشارت به اسير
چه اسيري که همان قاتل اوست
تو خدايي مگر اي دشمن دوست
7- نگرش معرفت مدارانه و عرفاني خاص به دين به جاي نگرش سياسي، فقهي يا قدر ت مدارانه به آن؛ از اصول سبک شناسي فکري حضرت، دين شناسي توحيدي و عرفاني است که تمامي سخنان او در نهج البلاغه به آن گواهي مي دهد.
8- عدم بي تفاوتي در قبال جامعه و شرايط زمان و موضع گيري موثر و روشمند براساس حقيقت دين و مصلحت اسلام در برابر آن.
حاصل سخن اينکه؛ علي شناسي راستين از مسير تامل و درنگ در اصول و مباني ياد شده مي گذرد. در غير اين صورت از شناخت ابعاد وجودي آن حضرت محروم خواهيم ماند و در نتيجه از دست ساقي کوثر ساغري نخواهيم گرفت.
بازباش اي باب رحمت تا ابد
اي تو نور ما له کفوا احد
من غلام موج آن درياي نور
که چنين گوهر برآرد در ظهور

دکتر عباس ايزدپناه