یا الهی ... 

هرگاه برای زدودن حجابی بین خودم و خودت ، عزم را جزم کردم 

و بلندی حجاب را دنبال نمودم 

ریشه ای عمیق از آن را در قلب خود یافتم 

تلاش کردم

و با محو هر حجابی ...  حجابی بر خود ساختم 


ای رب من ... 

برای رهایی از دوریِ تو  ، خستگی بر من اثر نکرد 

اما هر گاه خود را به تو نزدیک تر ، حس کردم 

اندکی بعد خود را بعید تر یافتم 

و از هرکه برای قدم گذاشتن در این راه تمنا نمودم 

او را مسبب دوری ِ تو یافتم 


چه روشن است راه رسیدن به تو یا الله! 

اما مردمان گمراه شهر من هر روز در حال فزونی اند


آری ! آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان در برابر ذکر خداوند و آنچه از حق نازل کشته خاشع گردد؟!

اما ! الهی ... 

آیا وقت آن نرسیده است که برایم توبه کنی؟

نمیدانم تا کجا باید بیایم و نرسم 

مسبب این نرسیدن های من ...

برای نجات بنده ای گمراه ... لحظه ای رو به من برگرد 

از در [محبت] رو به من برگرد 

به راستی تو از همه مهربان تر هستی 


پ.ن : اللهم عجل لولیک الفرج 

پ.ن : اللهم ارزقنی توفیق شهادت فی سبیلک