معرفی قاتل و زنده کردن مقتول ازمعجزات امام علی (ع)

ميثم تمار گويد: روزى خدمت اميرالمؤمنين عليه السّلام در مسجد جامع كوفه بودم ، اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و ياران حضرت اطراف او حلقه زده بودند، صورت حضرت مانند ماه شب چهارده در ميان ستارگان مى درخشيد.

در اين ميان مردى بلند قامت كه لباس بلندى از خز در بر و عمامه زردى بر سر داشت و دو شمشير بسته بود، وارد مسجد شد و بدون آنكه سلام كند نشست و سخنى نگفت ! همه نگاهها به سوى او خيره شد و توجه مردم را به خود جلب كرد در اين هنگام با زبانى كه در نهايت فصاحت بود چون شمشير برّان فریاد زد .

ادامه نوشته

فرو نشاندن آب فرات

آب فرات فوران كرده بود به گونه ای كه مردم هراسناك شدند. به محضر امیرمؤمنان (ع) رسیدند و از زیادی آب شكوه كردند. امام علی (ع) و دو فرزندش حسن و حسین (ع) سوار بر مركب شدند و حركت كرند تا به آب فرات رسیدند. امام علی (ع) بر لب آب ایستاد در حالی كه آب از دو طرف بالا زده بود .

آنگاه با تازیانه پیامبر (ص) كه در دست داشت بر آب به اندازه ی یك زراع فرو نشست ، ضربه ی دیگری به آب زد و به اندازه ی دو زراع دیگر فرو نشست .

مردم كه این معجزه ی آشكار را از امام (ع) مشاهده كردند عرض كردند:

یا امیرالمؤمنین : آب را بیشتر كاهش ده. حضرت فرمود: من از خداوند خواستم و او آنچه را كه مشاهده كردید عطا فرمود و خوش ندارم كه بنده ی مصری باشم

تسبیح سنگ ریزه ها

 سلمان گوید : عده ای از ما در محضر رسول خدا نشسته بودیم كه علی بن ابیطالب(ع) آمد. پیامبر(ص) مشتی سنگ ریزه به او داد. هنوز آنها در دست علی (ع) قرار نگرفته بودند كه به سخن آمدند و می گفتند : لا اله الا الله ، محمد رسول الله، رضیت بالله ربا و بمحمد نبیا و بعلی بن ابیطالب ولیا ( خدائی جز خدای یگانه نیست، محمد فرستاده ی خداست، راضی شدم كه خداوند پروردگار من و محمد پیامبر علی بن ابیطالب مولی و سرور می باشد.)

آنگاه پیامبر (ص) فرمود: هر كسی از شما كه راضی به خدا و ولایت علی بن ابیطالب باشد از ترس خدا و عقاب او در امان است.

پرده برداری از بهشت و جهنم

عده ای از اصحاب امام علی (ع) به او گفتند : وصی حضرت موسی و عیسی (ع) دلایل معجزات و نشانه هائی را به مردم نشان می دادند. شما نیز اگر معجزاتی به ما نشان دهید قلبهای ما مطمئن می شود . اما علی (ع) فرمود: شما تحمل علوم، دلایل و نشانه ها را ندارید. اما مردم اصرار كردند. سرانجام امام (ع) آنها را بسوی قبرستان حركت داد تا به یك سرزمین خشك و نمكزاری رسیدند. آنگاه آهسته دعا كرد و گفت : پرده ات را كنار زن. ناگهان باغها و نهرها در یك سو و آتش در سوی دیگر جهنم نمایان گشت. عده ای گفتند : سحر، سحر. عده ای معجزه ای حضرت را پذیرفتند و گفتند : پیامبر (ص) فرمود: قبر باغی از باغهای بهشت یا حفره ای از گودیهای جهنم است

توقف زلزله

 فاطمه زهرا (ع) می فرماید: در زمان ابوبكر و عمر زلزله ای پیش آمد كه مردم به وحشت افتادند و به آندو پناه بردند. اما دیدند آنها خود از ترس به امام علی (ع) پناه برده اند. مردم نیز بدنبال آنها به خانه ی آن حضرت رفتند. امام علی(ع) بدون توجه به ترس و وحشت آنها از منزل بیرون آمد و مردم نیز بدنبال او حركت كردند تا به یك بلندی رسیدند. امام علی(ع) بر بلندی نشست و دیگران در اطراف او نشستند و به ساختمانهای شهر كه همچنان مورد زلزله های مكرر قرار می گرفت نگاه می كردند. آنگاه فرمود: گویا شما از آنچه دیده اید هراسناك شده اید؟ جواب دادند : چگونه هول و هراس نداشته باشیم در حالی كه ما تا بحال چنین جیزی ندیده بودیم. سپس امام علی (ع) لبهای خود را حركت داد و بعد از آن دستهای خود را به زمین زد و به آن فرمود : تو را چه شده است؟ آرام شو! و زمین آرام گرفت.

مردم در تعجب فرو رفتند بیش از آنچه از زلزله به تعجب و حیرت فرو رفته بودند. امام (ع) فرمود: شمااز كار من تعجب كردید؟ گفتند : آری . فرمود: من آن كسی هستم كه خداوند فرموده است : «اذا زلزلت زلزالها و اخرجت الارض اتقالها و قال الانسان مالها» ( هنگامی كه زمین به زلزله درآید و اخبار درون خود را آشكار كند، انسان می گوید: زمین را چه شده است. ) من همان انسانی هستم كه در قیامت به زمین می گویم تو را چه شده است .

«یومئذ تحدث اخبارها» (در این روز زمین خبرهای خود را بیان می كند.) برای من اخبارش را بیان

می كند.